احساسی فکر میکند
شما برنامهنویس بدی خواهید بود اگر دنیای بیت و بایتهای برنامه خود را به قلم احساساتتان رنگ بزنید. غالباً میتوانید نشانههای یک برنامهنویس بد را با شنیدن جملاتی مثل این جملات تشخیص دهید:
- خیلی ناراحتم که برنامهام کار نمیکند، خیلی باهاش ور رفتم، اما هنوز کار نمیکند.
- احساس میکنم این کد درست است، اما هنوز مطمئن نیستم چرا کار نمیکند.
- من هر روز به برنامهام توجه میکنم و سعی میکنم باهاش دوست باشم، اما اون هنوز منو دوست نداره، هر موقع که میخوام بچسبم بهش یک اشکال اساسی بهم میده.
اول از همه به کامپایلر یا مفسر مشکوک میشود
یک برنامهنویس بد میگوید: «کد من درست است، شاید بهینهسازی کامپایلر یا مفسر باعث این مشکل شده باشد. باید به تنظیمات کامپایلر نگاهی بیندازیم.»
اول دست بهکار میشود، بعد فکر میکند
یک برنامهنویس بد، پس از برخورد با مشکل، سریع به راه حل فکر میکند. از نظر وی اشکالزدایی کار بیخودی است. یک برنامهنویس بد به معنای واقعی کلمه، بدون آنکه ابتدا مشکل را بشناسد، راهحلی ارائه میکند.
با این کار، یک برنامهنویس بد جایزه پرافتخار «سریعترین زمان رفع خطا» را از آن خود میکند. همچنین وی در آینده نه چندان دور، جایزه کم افتخار «سریعترین زمان برای لاپوشانی خطایی که هنوز رفع نشده» را نیز از آن خود خواهد کرد.